محمدعلی وکیلی این روزها فرجام برجام و تبعات دشمنی آمریکا، اسرائیل و سعودیها محورگمانه ها و تحلیل ها است. بسیاری وضع کنونی را محصول متغیرهای خارجی میدانند.بنده نیز ضمن اذعان به تاثیر عوامل فوق معتقدم از نگاه آسیب شناسی شرایط کنونی محصول عوامل داخلی است. به هرحال دوران کنونی چیزی شبیه دوران دفاع مقدس است اما آن روز تابآوری کشور به مراتب قویتر از اکنون بود. دلیل این تفاوت در شرایط داخلی این دو دوره است. عوامل داخلی بسیاری کاهنده تابآوری کنونی کشور است. از آن میان اختلال مدیریتی و اختلاس به پاشنه آشیل کشور تبدیل شده اند. بحران اختلال مدیریتی یکی از پایههای اصلی شرایط کنونی است. در سالهای گذشته در چندین یادداشت نوشتم که نظام مدیریتی ما، از «چندمرجعی» و «بیتصمیمی» رنج میبرد. بسیاری از بحرانهای ما محصولِ مسائلی است که در سایه بیتصمیمی، بر روی هم غمباد کردهاند و تکلیفشان مشخص نمیشود. این مسائل چندان حل نمیشوند و بلاتکلیف رها میشوند که به مرور تبدیل به بحران میشوند.تصمیمهای فراوانی وجود دارد که ما نگرفتهایم. این معضل، حوزه های خرد و کلان ما را دربرگرفته است. ما هنوز تکلیفمان با موسیقی مشخص نیست. معلوم نیست که مطبوعات آزاد در نگرش ما فضیلت محسوب می شوند یا ...خلاصه در بسیاری از حوزهها ما تصمیم نگرفتهایم. گاه نیز که تصمیم میگیریم چندان مراجعِ متعدد، مدعیِ تصمیمگیری میشوند که عملاً هر تصمیمی را از کارآیی میاندازند! یکی مجوز میدهد دیگری لغو میکند. یک نهاد قراردادی را امضا میکند دیگر نهاد آن را نقض میکند.ما دچار آشفتگی و شلختگی مدیریتی هستیم. به همین دلیل است که حریف هیچ «مسئله ملی» نمیشویم. این آشفتگی گاهی چندان جدی و عمیق میشود که به تقابل و تعارض قوا نیز کشیده میشود. تقریباً اکثر مسائل ملی ما گرفتار این اختلال مدیریتی میشود. سیستم به جای همافزایی، به نقطه تزاحم و تقابل رسیده است. اجزای سیستم به جای تقویت یکدیگر، دُمبِ هم را لگد میکنند. اولین و مهمترین قربانی این فضا، کارآمدی است. بهطور مثال، در بسیاری از مسائلِ ملی، یک قاضی رای و حکم نافذتری دارد تا نماینده اکثریتِ ملتِ ایران! این یعنی ساختار دچارِ یک «باگ» شده است و میانِ مطالباتِ ملیِ ملت و تصمیمهایِ ملی حکومت، ارتباط ارگانیک برقرار نمیشود.منبع دیکر ناکارآمدی، وجود اختلاس و فساد است. اختلاس به مراتب ضرری بیش از رقمِ اختلاس شده به کشور میزند. اختلاس نشان و نماد بیماری در نظام پولی کشور به حساب میآید. نسخه رهایی از این آفتِ سرمایهسوز، شفافیت است. هیچ راه دیگری من نمیشناسم. باید ارادهای ملی برای اجرای قانونهایی که ضامن شفافیت مالی هستند، مانند قانون دسترسی آزاد به اطلاعات و ... به وجود بیاید. تا فکری به حال اختلالها و اختلاسهای نظام مدیریتی کشور نکنیم، از این وضعیتِ بحرانخیز رها نمیشویم.این وضعیت، هم انگیزه مدیران را مستهلک کرده است و هم امید و اعتماد جامعه را سوزانده است.
|