رشد تعداد کافهها در مرکزاستان نگران کننده است کافه نشینی، فراغتی بدون غنا کارشناس فرهنگی: در یاسوج فضاهای متناظر با هنر، سرگرمی و فراغت مفید کم است رشد تعداد کافهها و به تبع آن رشد کافهنشینی در یاسوج در میان نوجوانان و جوانان میتواند تأثیر فرهنگی و اجتماعی گستردهای داشته باشد که ابعاد آن نیاز به بررسی دارد و بدون شک چگونگی مواجهه با این فضا که پیوندهایی عمیقی با زندگی طبقه متوسط شهری دارد، حائز اهمیت است. رویکرد منفی به آن میتواند موجب نادیده گرفتن بخشی از نیازها، علایق و اوقات فراغت نسل جوان باشد و از جهتی دیگر نیز اتخاذ رویکردی 100 درصد مسامحهگر و بیتفاوت به آسیبشناسی کافهها، میتواند تبعات غیرقابل جبرانی داشته باشد و فرصتسوزی تاریخی محسوب شود. نباید فراموش کنیم که کافهنشینی اوقات فراغت را پر میکند اما غنی نمیکند، از نظر جامعهشناسی اوقات فراغت دو جنبه دارد، یک جنبه این است که آن را صرفاً پر کنیم به طور مثال خیابانگردی کنیم، زیست شبانه داشته باشیم و غیره، اما غنی شدن جنبه دیگر است، غنی شدن یعنی یک بهره اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی هم از کاری که در اوقات فراغت انجام میدهیم، گرفته شود، کافهنشینی فراغتی حاصل میکند اما محتوایش غنی نیست. در این زمینه گفتوگویی با اله یار افراخته کارشناس فرهنگی- اجتماعی با هدف بررسی آسیبها و آفتهای کافه نشینی داشتهایم که در زیر میآید. کارشناس فرهنگی- اجتماعی اظهار داشت: عامل اول آموزش و پرورش بیمار بوده و مشخص است که وقتی قدرت معلم و مدیر کم شود، قدرت پدر و مادر هم کم میشود، وقتی قدرت پدر و مادر کم شود، آنگاه تربیت تضعیف میشود، به نظر می رسد وجه انسانی از آموزش و پرورش ما رخت بربسته و در آموزش و پرورش هنر و ادبیات جایگاهی ندارند. وی گفت: عامل دوم، این است که روابط درون خانواده، موزاییکی شده است. در ظاهر همه با هم و زیر یک سقف هستند اما مثل موزاییکهای کف اتاق همدیگر را احساس و درک نمیکنند، الان افراد خانواده سر یک سفره نمینشینند، هر کسی سینی غذای خودش را برمیدارد و به اتاقش میبرد، این یعنی دور شدن. افراخته بیان کرد: عامل سوم این است که در کافهها فرهنگ غربی مثل موسیقی غربی رواج دارد و جوان به آنها علاقهمند میشوند، کسانی که موسیقی این کشور را از بین بردند باید فکر اینجای کار را میکردند، موسیقی سنتی ایران به واسطه تنگنظری از بین رفته است، وقتی این را به جوان عرضه نکنیم آنگاه سراغ رپ، پاپ، هیپهاپ و «تتلو» میرود. افروخته با اشاره به اینکه چه کمکاریهایی در زمینه کافهها کردهایم که زمینهساز پیدایش آسیب در آن فضا شده است؟ گفت:اول- چرا ما هنوز انگاره «قهوه و سیگار» را داریم؟ چرا این انگاره را تغییر نمیدهیم؟ چرا قهوه و کتاب را ترویج نمیدهیم؟ انگاره «قهوه و سیگار» میتواند از بدکارکردیهای کافهها در کشور ما باشد که میتواند تغییر کند و باید تغییر کند. همانند انگاره و تصویر «قهوهخانه سنتی و قلیان» یا «سفرهخانه و قلیان»، این کافهها در ساختار، موضوع آسیب نیستند، اما انگارهها و عادتهایی درباره آنها وجود دارد که تغییر و تحول میطلبند، از آنجا که امکان «آیندهنگری» و «آیندهنگاری» نداریم با کمکاریها و از دستدادن فرصتهایی که پیش رو داریم، ممکن است در بلندمدت میدانهای عمل کافهها نیز تغییر کند و آسیبها تازه در آنجا معنا پیدا کنند. وی عنوان کرد: دوم - متأسفانه «ابزارهای معناساز» در کافهها را خودمان تولید نمیکنیم، چرا موسیقی کافه تولید نکردیم؟ همانطور که موسیقی ترافیک هم تولید نکردیم، وقت بسیار زیادی از انسان ایرانی در ترافیک میگذرد اما برای آن موسیقی آرامبخش تولید نکردهایم، برای کافهها هم موسیقی ایرانی تولید نکردهایم به همین دلیل عموماً موسیقی غربی در آن پخش میشود. کارشناس فرهنگی- اجتماعی گفت: سوم- چرا راهبردی برای «مصرف و مشارکت» در کافهها نداریم؟ در حالی که میتوانیم با بازتعریف مصرف و مشارکت در کافهها هم با بدکارکردیهای فرهنگ جهانی در کافهها مقابله کنیم و هم میتوانیم به بازتولید دست بزنیم. یکی از دکورها و تزئینات کافه، کتابخانه آن است. چقدر در کافه ها کتابخانه داریم یا در کتابخانههای کافهای، قرآن، نهجالبلاغه و کتابهای دفاع مقدس را مشاهده میکنیم؟ باید کافه کتابها را رونق بدهیم. کافههایی پر از قفسههای کتاب که مردم از کتابهای آن بخوانند و قهوهای بنوشند. وی تصریح کرد: چهارم- فضا هست اما کم است، ایجاد فرهنگسراها و غیره می تواند اوقات فراغت را پر کنند اما کار جدی تاکنون انجام نشده است. همچنین هزینه کلاسهای اوقات فراغت مثل نقاشی و غیره نباید خیلی بالا باشد که خانوادهها نتوانند از پس تأمین آن برای فرزندانشان بربیایند. این وظیفه دولت است که این کلاسها را برای اقشار محروم فراهم کند، اتفاقاً بسیاری از نخبهها و بچههای با استعداد در نقاط مختلف شهر هستند اما مشکل تأمین هزینه دارند، دولت باید برای اینها کلاسهای رایگان برگزار کند. افروخته گفت: پنجم- راه اندازی سریعتر سینما است، سینما یکی از مظاهر فرهنگی دنیای مدرن است و نبود آن نوعی فقدان فرهنگی محسوب میشود، چندین سال است که یاسوج مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد از نداشتن سینما رنج میبرد و متاسفانه در پر کردن جدولهای سرگرمی هم به عنوان سوال مطرح میشود که مرکز استانی که سینما ندارد؟ در شهر یاسوج فضاهای متناظر با هنر، سرگرمی و فراغت مفید کم است و در عرصۀ عمومی مشکل داریم و جایی که شما بتوانید دور هم جمع بشوید وجود ندارد. و بار این خلا به ناچار به دوش کافه ها افتاده که هیچ گونه نظارتی بر آنها اعمال نمی شود. وی عنوان کرد: ششم- باید از تقلید نادرست دست برداشت، پیشرفت علم و تغییر امکانات زندگی بشر، منافاتی با دین و اخلاق و فرهنگ ندارد. اما جایی که در تقابل با فرهنگ اصیل اسلامی و ملی باشد باید متوقف شود یا با راهکاری درست عرضه شود تا به خودباختگی فرهنگی نینجامد، تغییر فی نفسه بد نیست اما به معنای قابل نقد نبودن نیست. زیرا هر تغییری هم تغییر مطلوب نیست، بنابراین کافههای باید تغییر شکل بدهند و از نامکانهایی نیمهتاریک با شیشههای مکدر و دودی و اتاقکهایی مجزا به مکانهایی روشن و شفاف تغییر شکل بدهند و فرهنگ ملی و دینی و اخلاقی بر آن حکم فرما شود. افراخته در مورد راهکارها بیان کرد: فرهنگ سازی راهکار اول برای جلوگیری از آسیبهای کافهنشینی، فرهنگ سازی بین خانوادهها و سپس کنترل و نظارت بر فضای کافهها است. واقعاً آموزش خانوادهها مهم است، خیلی از مسائل را خانوادهها نمیدانند و اگر کنترل دستگاههای ناظر و نظارت والدین وجود نداشته باشد، این کافهها منشأ بسیاری از آسیبها خواهند شد. کارشناس فرهنگی- اجتماعی تصریح کرد: دوم نظارت جدی و مستمر است اگر بر کافهها کنترل و نظارت نشود، آنوقت هر کس هر کاری که دلش بخواهد در آن انجام میدهد. دستگاههای نظارتی ما به خصوص قوه قضائیه هم باید جدی باشند، باید تمهیداتی اتخاذ کنند که کافهدارها و افرادی که در آن کار میکنند از کار و زندگی نیفتند اما سایه آسیب از آنها دور شود، اکنون وظیفه همه بوده که در مورد کافهها نظارت جدی داشته باشند.
|