زاگرس نشین بپاخیز،زاگرس تنهاست

 

ناجی بلوط ،یادگار سالها خاطره وبرکت باشیم

 

زاگرس نشین بپاخیز،زاگرس تنهاست

 

 

مرضیه دادگر// این روزها تمام گرمسیرکهگیلویه وبویراحمد در آتش است،خامی،خائیز ،دیل و... در آتش سوختند ومی سوزند تا بلوط ها این یادگاران کهن اصیل زاگرس ایستاده یکی پس از دیگری به تلی از خاکستر تبدیل شوند.

اما این بلای سوزان تنها به گرمسیر منحصر نخواهد ماند وبا این اوصاف به زودی ودر تابستان پیش رو بلوطستانهای سردسیرهم  گرفتاراین مشکل خواهند شد وآنوقت تمام استان به دلیل ازدست دادن هکتاربه هکتار بلوطها زانوی غم بغل خواغهد گرفت.

 

حکایت بلوط با مردم زاگرس نشین وخصوصا کهگیلویه وبویراحمد حکایت شنیدنی وخواندنی است،حکایت یک عمر زندگی ودلدادگی .اوج این عشق عمیق وخاطره سازی را  البته قدیمی ترها بهتر لمس کرده ومی دانند ارزش هر درخت بلوط برابر با یک زندگیست.

 

آنهایی که از وقتی خودشان را شناختند زیر سایه بلوط ها قد کشیدند وسرحد وگرمسیر کردند خوب می دانند بلوط ها چه برکتی داشته ودر اوج سختی ونداری ها چگونه هم برایشان سرپناه وسایه سر بوده وهم قوت غالبشان را تامین می کرده است.

 

بلوط ها پابه پای این مردم جوانی و زندگی کرده اند،قد کشیده و تنومند وبزرگتر شده اند وهمانی بوده اند که حتی درجنگاوری ها حرفی برای گفتن داشته.آنچنان که می گویند درجنگ تنگ تامرادی هم کی لهراسب خطاب به به همرزمانش گفته هرکسی که قصدش جنگ است خوارکش باید بلوط باشد،او تاکید کرده درتمام ایام جنگ  ناشتا،چاشت وحتی شام جنگاوران باید بلوط باشد ونه هیچ چیز دیگری .

 

برای بلوط های زاگرس گذر فصلها هیچ فرقی نداشته همیشه برکت داشته اند.از شاخ وبرگشان بگیر تا استفاده از  میوه ونان کلگ این درخت  کمترین لطف بلوطها برای این مردم بوده است.

 

اما درتمام این سالها بی مهری نسبت به درختان بلوط بی داد می کند،هربار بلوط ها به دردی گرفتار می شوند که آتش سوزی بدترین آنهاست .آتش هایی که با هر زبانه خود یک زندگی را خفه وخاکستر می کنند .

 

تمام زاگرس این روزها دل خون از زخمی عمیق است که انسان ها وخطای انسانی عمدی وغیرعمدی درآن حرف اول را می زند،کسانی که یک عمر از بلوط برکت دیدند حالا دارند جواب خوبی را با آتش وبی مهری می دهند.اتفاقی که درخائیز بحران ساز هم شد وباعث شد تا گونه های حفاظت شده این منطقه بسوزند وفریاد رسی هم برایشان نباشد.

 

 عده ای احساس مسئولیت کردند هم دربرابر خامی وهم خائیز ودیل.دست خالی در میانه دود وآتش وتشنگی به جدال نابرابر با آتشی رفتند که هرچه سر راهش می دید می سوزاند وجلوتر می رفت وهر لحظه عطش واشتیاقش بیشتر هم می شد.

 

آنها می دانستند این سرمایه به این راحتی قابل جبران واحیا نیست .می دانستند ارزش اکولوژیک هربلوط چقدراست.آگاهی داشتند که در دنیا برای حفظ هر گونه گیاهای وجانوری چه ها که نمی کنند ولی اینجا برخی بی تفاوتی پیشه می کنند وبرخی دیگر نشسته ودست روی دست گذاشته ومنتظرشدند تا تا دولتی ها پای کاربیایند وکاری کنند.

 

اما اکنون زمان اتحاد وهمراهی هاست نه هنگامه بی تفاوتی وانتقاد،بحران همبستگی می خواهد .کافی است یادمان بیاید این درختان همیشه استوار برای پدرانمان، برای خودمان واین مرز وبوم چه کرده اند ومی کنند.کافی است کمی عرق واحساس به خرج دهیم وپای کاربیاییم ،دست به دست هم دهیم تا ازین بحرانها عبور کنیم.

 

حسین پناهی سالها پیش گفته است من خویش را به بلوط پیر اصالت گره زده ام ،تاریخ را با تمام لهجه هایش خوانده ام ،اما هیچ وقت ایلم را از یاد نبرده ام  ،چرا که درخت بی ریشه هیمه ای بیش نیست .برای ما هم باید همین باشد اینکه یادمان نرود همه اصالت و ریشه ما به همین درختانی برمی گردد که در یک دریای آتش ودر زیر سایه بی تفاوتی ما دارند جان می دهند.

 

اما یادمان نرود همه دربرابر این اتفاقات سهیم هستیم ،نگذاریم زمان ازدست برود وپشیمانی برایمان بباربیاید.این میراث برای آیندگانی است که یا بدست ما یادراثر کم کاری وبی تفاوتی هایمان جان می سپارند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تاریخ درج :  1399/3/10

تعداد بازدیدها : 571

ارسال نظر