دغدغه هاى فرهنگى يك هنرمند


 

در گفت وگوی خواندنی ابتکار جنوب با حسن غفاری عنوان شد:

 

دغدغه هاى فرهنگى يك هنرمند

 

مسئولان فرهنگ وهنر را منحصر به سیاه چادر و نمادهای سنتی می دانند

 

در سایه خلا تصویر واطلاعات هیچ آرشیو غنی دراستان وجود ندارد

 

روند موجود باعث دلسردی ومهاجرت اهالی فرهنگ وهنر شده

 

زاگرس نشینان به همان اندازه که در اقتصاد نقش دارند حق دارند درسطح ملی هم بکار گرفته شوند

 

مسئولان ما در الگوسازی شخصیت های بزرگی مانند حسین پناهی وکی عطا طاهری موفق نبودند

 

 

 

در یکی از روزهای میانه خرداد ماه میزبان مردی از جنس فرهنگ،ادب و رسانه بودیم،چهره ای نام آشنا که همیشه در کشور هم حرف برای گفتن دارد و با اکثر قریب اتفاق آثارش هم نشان داده تا چه اندازه دغدغه مند جنس دردهای مردم را می شناسد ،آنها را به تصویر می کشد وبه زبان می آورد.

 

سخن از حسن غفاری هنرمند شاخصی است که این روزها از مرزبندی جغرافیایی درکهگیلویه وبویراحمد وکوبیدن بر طبل آن بیش ازهمیشه نگران است وبا این وجود پربیم اما سراسر امید به روزهایی خوب در راه مانده می اندیشد.

 

غفاری دعوت ما را باهمه مشغله هایش صمیمانه پذیرفت  وباهمان تیپ وژست هنرمندانه ساده وصمیمی در دفتر ابتکار جنوب حاضر شد وپاسخگوی همه سوالات ماهم بود.

 

او از کم لطفی های مسئولان ونمایندگان استان نسبت به اهالی فرهنگ وهنر می گوید والبته تاکید می کند این اتفاق بسیار زودتر از موعد دامن خود آنها را خواهدگرفت، مانند همه هجمه هایی که طی چند سال اخیر متوجه فرزندان کهگیلویه وبویراحمد درسطح ملی شده وهمچنان هم ادامه دارد .

 

این فعال حوزه فرهنگ یادآور می شود بری بودن مدیران باعث شده تا آنها نه تنها درک درستی از مقوله فرهنگ،هنر ورسانه نداشته باشد که آن را در نمادهای سنتی تکراری خلاصه کنند، نمادهایی که چندگانگی فرهنگی را درجامعه قوت بخشیده ودستاورد خاص دیگری برای استان نداشته اند.

 

وی جدی گرفتن اصحاب فرهنگ وهنر  واستفاده از ظرفیت آنها توسط نیروهای تاثیر گذار وبرجسته استان را راهکار موثری برای مرتفع کردن بسیاری از مشکلات وآسیب های جامعه می داند وتاکید می کند با این اقدام هرچند اندک می توان شاهد تغییرات مثبت و چشمگیری درجامعه بود که به عنوان یک سوپاپ اطمینان از خود این شخصیت ها نیز صیانت خواهد کرد.

 

 

در ادامه می توانید گفت وگوی جذاب وخواندنی  ابتکار جنوب با این عکاس مردم  شناس هم استانی را دنبال کنید.

 

می خواهیم درهمین ابتدای کار از دلایل مهجوریت فرهنگ وهنر در استان بگویید ،اینکه چرا علیرغم همه تصورات وانتظارات این مقوله آنچنان که باید در زندگی مردم مانهادینه نشده؟

من معتقدم که رفتارهای چندگانه فرهنگی هنوز در جامعه ما بشدت دیده می شود که اتفاقا مسئولان هم از دامن زدن به چنین فضایی ابا ندارند.تاکید وبازگشت به نوستالژی فرهنگی در قالب اجرا ونمایش برنامه های سنتی وعشیره ای در شرایطی که بسیاری از مردم ما نه در سیاه چادر زندگی می کنند ونه معیشت عشیره ای دارند از جمله مواردی است که معتقدم درچندگانگی به وجود آمده بی تاثیر نبوده.

 

بنظر من این تکرار وتاکید براین نمادهای گذشته باعث شده تا فرهنگ در استان ما محدود ودر قالب یک زندگی سنتی تعریف شود،زندگی که جامعه امروز ما دیگر درگیر آن نیست ونیازهای فرهنگی نیز در آن نادیده گرفته شده.

 

البته نباید از نقش دیگر مسئولان استانی هم در زمینه غافل شد چون به دلیل کم کاری وکم لطفی آنها درانتخاب مشاوران فرهنگی،هنری ورسانه ای وعدم ارتباط  شورای فرهنگ عمومی با اصحاب فرهنگ وهنر امروز به جایی رسیدیم که انتظار از اهالی فرهنگ ورسانه درحد روابط عمومی تنزل پیدا کرده ودر نتیجه به نیازهای فرهنگی جامعه پاسخ مناسبی داده نمی شود وفرهنگ در متن زندگی مردم آنچنان که باید نهادینه نشود.

 

 

بنظر می آید که ما حتی خانواده فرهنگ دوستی هم نداریم وسبد فرهنگی برای آنها تعریف نشده ارزیابی شما ازاین مسئله چیست؟

همیشه برای خود ما همه این حجم از بیگانگی فرهنگی از طرف مردم جای سوال داشته ،اینکه چرا مردم تمایل چندانی به این حوزه نشان نمی دهند.

 

اگربخواهم تحلیلی ازاین امر داشته باشم باید گفت شاید بخشی از این به ضعف شبکه استانی ما برگردد که تنها از ظرفیت اهالی فرهنگ وهنر درطول سال استفاده نمی کند بلکه آن را محدود به برنامه هایی مانند شب عید می کند که تنها جنبه سرگرمی دارد.

 

حتی دراخبار ورسانه های هم بیشتراز آنکه ردپای مسائل فرهنگی واجتماعی دیده شود اخبار دولتی ومدیران به چشم می خورد.

 

 بی اعتنایی مدیران نسبت به مقوله فرهنگ نیز ازجمله دیگر دلایل این امراست اینکه تاکنون مجموعه مدیران استان درفکر تدارک یک نشست ،همایش وبرنامه ای با اصحاب فرهنگ وهنر نبوده اند.

 

البته عدم الگو سازی وبی تفاوتی ما نسبت به شخصیت های بزرگ  ومطرح نظیر زنده یاد حسین پناهی،کی عطا طاهری و... نیز عامل دیگری است که بنظر من نباید آن را از قلم انداخت، چون همین بی تفاوتی باعث شده تا نه نام ونشانی ازاین چهره های برجسته باشد ونه خبری از خانه فرهنگی وخانه مفاخر.

 

گذشته ازاین ما درتعاملات فرهنگی با سایر استانها هم موفق نبوده ایم به نحوی که تا به شهرستان سمیرم نرسیم هیچ تابلویی درباره معرفی کهگیلویه وبویراحمد دیده نمی شود.

 

 

 عدم الگو سازی وبی تفاوتی نسبت به شخصیت های بزرگ  ومطرح نظیر زنده یاد حسین پناهی،کی عطا طاهری و... عامل مهمی دربیگانگی فرهنگی مردم ماست که نباید آن را از قلم انداخت، چون همین بی تفاوتی باعث شده تا نه نامی از این چهره ها باشد ونه خبری از خانه های فرهنگی ومفاخر.

 

 

اینطور بنظر می رسد که حتی خود اهالی فرهنگ وهنر هم تمایلی چندان برای حضور و ورود به مسائل ومختلف ندارند با این مسئله تا چه اندازه موافقید؟

ازنظر من آنها دچار نوعی دلسردی شده اند چرا که ما اکنون کمتر پروژه ملی را داریم که درسطح استان قابلیت اجرا داشته باشد همین امر هم دلیلی شده بر دلزدگی ومهاجرت هنرمندان.

 

ولی باهمه اینها باز هم در مسئله ای مانند کرونا وارد میدان عمل شدند وهرکدام در حوزه تخصصی خود به اطلاع رسانی وآگاهی بخشی مردم ازیک طرف ودلگرم کردن مسئولان ازطرف دیگر پرداختند که البته این درموضوعات مختلف صدق می کند و حتی از طرف نیروهای فرهنگی استان که درسطح ملی شناخته شده ودرحال فعالیت هستند هم نسبت به استان دیده می شود.

 

با همه این تفاسیر آیا به عنوان یکی از اهالی حوزه فرهنگ وهنر تولیدات این حوزه را متناسب با نیازهای روز جامعه می دانید؟

صادقانه می گویم بله ولی وسعت آن بسیار محدود است.بطور کلی ما هنرمند مطلق وتوانمند به معنای آنکه بتواند جریان سازی کند وپیامی را درجامعه جاری کند بگونه ای که مورد پذیرش همه اقشار جامعه باسد  نداریم.

 

من معتقدم عدم صحبتی وهم نشینی هنرمندان باهم که از نداشتن گردهمایی فصلی وسالانه نشات می گیرد در کنار نبود یک نشریه تخصصی برای اهالی فرهنگ از جمله مهمترین عواملی است که به این مسئله دامن زده است و شاید بتوان ادعا کرد یکی از دلایل اینکه نمی توانیم مطالبه گرباشیم وسهم خواهی کنیم هم همین امر است.

 

علاوه براینها ما درشهرستانهای مختلف استان مجتمع های نیمه کاره فرهنگی داریم که قراربود درصورت بهره برداری آثار هنرمندان را به نمایش بگذارند که تاکنون شاهد چنین اتفاقی نبوده ایم.

 

در استان ما خلا گالری،سالن بزرگ سخنرانی ویک سینمای بزرگ بیش از همیشه دیده می شود همه اینها برای شهری اول سینما درآن  بوجود آمده بعد شهرنشینی درآن ایجاد شده  قابل هضم وپذیرش نیست.

 

 صادقانه می گویم تولیدات اهالی فرهنگ وهنر ما متناسب با نیازهای روز جامعه نیست بطور کلی ما هنرمند مطلق وتوانمند به معنای آنکه بتواند جریان سازی کند وپیامی را درجامعه جاری کند بگونه ای که مورد پذیرش همه اقشار جامعه باشد نداریم.

 

 

از تقدم سینما برشهر نشینی دراستان گفتید این موضوع را کمی شفاف تر توضیح می دهید؟

فرهنگ کوچ و زندگی ایلی شیوه زندگی ما کهگیلویه وبویراحمدی ها در گذشته وپیش از انقلاب بوده به همین دلیل همین شیوه زندگی مسئولان وقت استان تصمیم گرفتند با ساخت خانه های سازمانی و کارخانه قند که بخشی ازتاریخ استان با آن پیوند خورده وایجاد سینما در دوشهریاسوج وگچساران زندگی مردم را به یکجا نشینی تغییر دهند که این اتفاق تا حدود زیادی رقم خورد و سینما راه خود را دریاسوج وگچساران باز کرد .

 

 

این عدم صحیح قدرت رسانه را چگونه تعبیروتحلیل می کنید آیا مسئولین ما اهل درک نیستند یا از رسانه فراری هستند؟

من می گویم مسئولان ماتعریفی از فرهنگ وهنر ندارند وهمانطور که اشاره کردم فرهنگ وهنر را منحصر به همان سیاه چادر و نمادهای سنتی می دانند .من خودم بارها اعلام ودرخواست کرده ام بجای برپا کردن سیاه چادر وبرنامه های این چنینی از نمادهایی استفاده کنید که ظرفیت وتوان استان را درکشور به نمایش می گذارد.

در مرکز استان جز همان برنامه دیوارنگاری برنامه خاصی که رنگ وبو وجنس هنری داشته باشد ملاحظه نمی شود و بهترین فضاهای شهرهم یا تبدیل به قبرستان طایفه ای ویا محل دفن زباله شده اند،چون مسئولان ما نخواسته اند در تصمیم گیرهایشان از ظرفیت نیروهای فرهنگی ورسانه ای استفاده کنند.

 

شاید بهتراین باشد که خاطره ای را در این زمینه نقل کنم .من زمانی حضور یکی از نمایندگان استان رسیده  واز وی درخواست کردم تا شرایط  لازم رابرای چاپ کتاب مصوری درباره توانمندی ها،مسائل فرهنگی و.. در یکی ازشهرستانهای استان فراهم کند.او در واکنش به این درخواست عنوان کرد من چندین سال است خودم قصد انجام چنین کاری را دارم.!

 

بعد از باز کردن بیشتر موضوع این نماینده ازمن خواست تا برآورد هزینه ای دراین زمینه داشته باشم من هم متقابلا این کار را انجام داده وبه وی اعلام کردم قریب به هفتاد میلیون هزینه چاپ این کتاب خواهد شد .نماینده همان شهرستان در واکنش به این مبلغ با زدن سوتی معنادارگفت مگر چه خبراست؟!

 

بنابراین  وقتی مدیران ونمایندگان برای کار فرهنگی قیمت درنظرمی گیرند وچنین برخوردی دارند آیا انتظار هست من بار دیگر هم  از آنها درخواست وانتظاری داشته باشم.

 

با این حال این موضوع درباره همه مسئولان صدق نمی کند وما در کهگیلویه وبویراحمد استانداری داشته ایم که مسائل فرهنگی را بخوبی درک می کرد وهمواره اقدام به برگزاری نشست های مختلف با اهالی فرهنگ می کرد ولی با این حال معاونین وافراد پایین دست او نامه نگاری وهمکاری او را بر نتابیده واجرایی نمی کردند ودر نتیجه بجایی نمی رسیدیم.

 

من حتی برای عکاسی از فقر وغنای کهگیلویه وبویراحمد دوسال تمام نامه نگاری انجام می دادم تا بتوانم ازظرفیت هلی کوپتر شرکت نفت گچساران استفاده کنم .نامه های زیادی را از استانداری به وزارت کشور ارسال می کردیم که وقتی جواب می رسید که تاریخ نامه گذشته بود واین وضعیت همچنان ادامه داشت تا اینکه از طریقی این موضوع را به آیت الله ملک حسینی منتقل کردیم وبا همکاری ایشان این اتفاق بالاخره صورت گرفت وعکاسی انجام شد.

 

من این توانایی وامکان را دارم که با مجموعه عکس های خودم وسایر همکاران عکاسم چندین کتاب را درحوزه های مختلف درباره استان به چاپ برسانم ولی متاسفانه این اتفاق نمی افتد چون مدیران وادارات ما نه تنها استقبالی نمی کنند بلکه انجام چنین کارهایی را با کارعمرانی وپیمانی یکی می دانند در صورتی که درکارفرهنگی باید ایده وتوانمندی فرد دیده شود.

عدم بهره مندی نمایندگان ومسئولان ما از مشاوران خوب واستقبال ازسیاه بازی وبولدشدن از جمله دلایل مهمی دیگری است که نشان می دهد مسئولین ما از رسانه فراری هستند .

 

 ناله ونگرانی ما هم  از همین ندانستن وناآگاهی مسئولین ازقدرت فرهنگ وهنر و رسانه است،درصورتی که اولین آسیب این بی اعتنایی متوجه خودشان خواهد شد .بخاطر همه این موارد باید از این مسئولان مطالبه گری وپرسش شود اینکه برای این حوزه فرهنگ وهنر چه کرده اند؟وبودجه فرهنگی ادارات درچه جهتی هزینه شده .

 

مثالی میزنم ما درگذشته مدیرکل ارشادی داشته ایم که در موازی کاری با سازمان تبلیغات و درقالب این بودجه در روستاها برنامه روخوانی قرآن برگزار می کرده ،درحالیکه که چنین بودجه ای باید در راستای عرضه مفاهیم هنری درقالب هنر هزینه می شد.ماهم راه را اشتباه رفته ایم وهم جایگزین غلط داشته ایم.

 

تا مادامی که  قدرت جریان سازدر اهالی فرهنگ و رسانه درماجرایی مانند آتش سوزیها درک نشود نباید به ایجاد یک فضای آسیب شناسانه وموثر در جامعه امیدوار باشیم.

 

هجمه شدید رسانه ای علیه نیروها وفرزندان توانمند استان از چالش های مهم ما درسالهای اخیر بوده وقتی به همه منابع ما نگاه ملی می شود باید نیروی انسانی ماهم به موازات آن دیده شود چرا که چنین ظرفیتی نمی تواند نیروهای انسانی غیر کارآمدی داشته باشد.

 

درصورت امکان از جریان سفر عکاسان به استان کهگیلویه وبویراحمد در سالهای گذشته بگویید واینکه خروجی آن سفر به کجا کشید؟

 

بدنبال همکاری وهمراهی همیشگی که با انجمن عکاسان دفاع مقدس داشتم ،هماهنگی های لازم را انجام دادیم وقریب به 40 عکاس را در ژانرهای مختلف شناسایی کردیم وبعد از دعوت آنها را به نقاط مختلف استان تقسیم بندی کردیم تا کار عکاسی را انجام دهند، این اقدام صورت گرفت وقرار شد عکس های منتخب در مجلس به نمایش گذاشته شود ،ماهم پیرو این کار از چهره های برجسته استان ونمایندگان دعوت کردیم تا در روز افتتاحیه حاضر شوند.

 

شخصا به نمایندگان اعلام کردم ما کار را انجام دادیم واکنون نوبت شماست که بیاید وبا صحبت ورایزنی از وضعیت استان وبودجه آن بگویید ،که متاسفانه نه حضور ونه استقبالی صورت نگرفت وعکاسان همزاهم درآن برنامه اعلام کردند که عکاسی درباره استان شما یکی ازبی نتیجه ترین اقداماتی بود که با آن همه تلاش و دوندگی به هیچ جایی نرسید.

 

 

با توجه به همه موارد عنوان شده  اگر قرار باشد نگاه آسیب شناسانه ای به روندی که در کهگیلویه وبویراحمد می گذرد داشته باشید این نگاه را چگونه تحلیل وبیان می کنید؟

نوع نگاه جغرافیایی حاکم شده براستان یکی از آسیب ها وآفت های بزرگ کهگیلویه وبویراحمد طی سالهای اخیر بوده به این شکل که هرچقدر جغرافیای ما کوچکتر وشهرستانهای ما بیشتر شده مرز کشی ها هم بیشتر شده درصورتی که درگذشته صرفا دو حوزه گرمسیر وسردسیر داشتیم که هر دو دارای اشتراکات اقتصادی بودند ومراودات زیادی باهم داشتند.

 

بنظر من نگاههای جغرافیایی ایجاد شده وتقسیم بندی های چندسال اخیر به هیچ وجه زیبنده استان نیست ونتیجه ای جز دیوارکشی وایجاد تفرقه ندارد.

 

هجمه شدید رسانه ای علیه نیروها وفرزندان توانمند این استان آسیب جدی دیگری است که بشدت دیده می شود.وقتی جنگل،منابع آبی،نفت وگاز و..این استان در کل کشور دیده می شود وبه عنوان سرمایه ملی استفاده می شود باید نیروی انسانی اش را هم به موازات این امر دید، زیرا چنین ظرفیتی نمی تواند نیروهای انسانی غیر کارآمدی داشته باشد.

 

البته نباید از خود زنی ها وهجمه های درون استان علیه برخی ازاین شخصیت ها نیز غافل شد .ما در خود استان کسانی را داشتیم که با نهایت کم لطفی نسبت به فرزندان استان بیشترین هجمه  وترکش ها را نسبت به آنها روا می داشتند.

 

من اعتقاد دارم خلا استفاده از یک تیم رسانه ای وفرهنگی قوی برای ارائه مشاوره به موقع ومطلوب به نیروهای ملی استان در وقایع اخیر بصورت یک آسیب جدی سربرآورد .بطور کلی ما در زمینه داشتن یک چهره ماندگار هم عملکرد موفقی نداشتیم وچون فضا تهی بوده هربار با فضای سراسر تخریب وبدخواهی روبرو می شویم.

 

علاوه براین ما حتی درنهادینه کردن این امر که وقتی مناطق زاگرس نشینی نظیر کهگیلویه وبویراحمد در اقتصاد کشور نقش اساسی دارند پس حق گرفتن پست ومقام را هم دارند ،هم ناموفق عمل کرده ایم وحرفی برای گفتن نداشته ایم.

 

 مسئولان ماتعریفی از فرهنگ وهنر ندارند،این حوزه  را منحصر به همان سیاه چادر و نمادهای سنتی می دانند . درصورتیکه بجای برپا کردن سیاه چادر وبرنامه های این چنینی باید از نمادهایی استفاده کنند که ظرفیت وتوان استان را به نمایش می گذارد.

 

دولتمردان ونمایندگان ما ازمشاوران خوبی هم بهرمند نیستند و ازسیاه بازی وبولدشدن بیشتراستقبال می کنند تا دیده شدن به زبان عمیق فرهنگ وهنر. ناله ونگرانی ما هم  از همین ندانستن وناآگاهی مسئولین ازقدرت فرهنگ وهنر و رسانه است.

 

 

ضعف فرهنگ وآثارمکتوب در کهگیلویه وبویراحمد یکی از دیگر از پاشنه آشیل هایی که خلا آن بشدت احساس می شود از نظر شما چرا این اتفاق نیفتاده واین خلا درآینده چه تبعاتی خواهد داشت؟

 

باید برای تحلیل بیشتر این موضوع گریزی به گذشته داشته باشیم .ما در دوره ای زندگی کنیم که تاهمین پنجاه سال پیش همه چیز در آن شفاهی و از طریق نقل قول سینه به سینه نقل می شده واگر هم اثر مکتوبی بود معمولا درجریان کوچ نشینی در دیگ وتوبره ای یا جا می ماند ویا دچار حادثه ای می شد وبه مقصد نمی رسید.

 

بنابراین بیشترین آثار مکتوب باقدمت استان به نوشته های بجامانده در تنگ پیرزال،طسوج، کتیبه سر در بلادشاپور، کتیبه های تنگ سولک برمی گردد.

 

 

بطور کلی دردراسناد تاریخی کهگیلویه وبویراحمد کمتر از مردم وزندگی عادی آنها می خوانیم وبیشتر آثار مکتوب به جامانده به زندگی خوانین، تفنگ ،قدرت ،اسب وجریان هجوم وجنگ طوایف برمی گردد وعملا اثری از مردم وزندگی روزمره آنها دیده نمی شود .

 

با این حال یکی ازمنابع خوبی که می تواند تصویرخوبی از زندگی مردم ،دوران گذر از کوچ نشینی به شهرنشینی وتحولات سیاسی و منطقه ای داشته باشد ،کتاب کوچ کوچ زنده یاد کی عطا طاهری است .

 

البته باید یادآوری کنم این فرآیند ضعف آثار مکتوب ما در حال حاضرهم  ادامه داشته و مشاهده می شود بجای اینکه کار به خبرنگار سپرده شود به روابط عمومی ادارات ونهادها و... سپرده می شود واطلاعات بدون مکتوب شدن در پیج های اینستاگرامی منتشر می شوند که هیچ ضمنات وپشتوانه ای برای ذخیره آنها درآینده نه چندان دور نیست.

 

دنیای دیجیتال وتکنولوژی علیرغم همه دستاوردهایش ما را دچاریک ساده انگاری وسرگرمی کاذب کرد واین تصور را به وجود آورد که هر وقت اراده کنیم اطلاعات در دسترس ماست درحالی که آینده ثابت خواهد کرد ما هیچ آرشیو وسند مکتوبی هم از این داده ها جمع آوری نکرده ایم وبه یک باره با فاجعه عظیم خلا اطلاعات وتصویر روبرو خواهیم شد آن هم درشرایطی که بی شک ودراینده به این اطلاعات وبازگشت به گذشته برای پیش بینی خیلی از اتفاقات وجریانات نیازمند خواهیم شد.

 

اتفاقی که از هم اکنون هم افتاده ما هیچ آرشیو غنی از روند زندگی مردم، پیدایش هیچ شهرستانی دراستان  وسایر موارد این چنینی نداریم مگر درعکس های پراکنده موجود دربرخی ارشیوهای مردمی.

 

 

در سایه خلا تصویر واطلاعات اکنون دراستان ما هیچ آرشیو غنی از روند زندگی مردم، پیدایش هیچ شهرستانی وسایر موارد این چنینی نداریم .

 

 

از نظر شما چه ارگانی باید دست بکار شده وچنین وظیفه خطیری را انجام دهد؟

 

این پروژه ای است که باید ازطرف شهرداری ها ،میراث فرهنگی ،بنیاد مسکن ومجموعه های فرهنگی دیده شود.در واقع  دستگاهها هزینه ای را که برای بخش فرهنگ و هنر تعریف می کنند باید  درچنین مسائلی هزینه کنند.

 

 

درپایان همه این صحبتها به عنوان یکی از اهالی دغدغه مند این حوزه چه انتظاراتی از مسئولین وتیم مدیریتی استان دارید؟

جدی گرفتن نیروهای فرهنگی وهنری همان درخواست وانتظارواقعی ماست .ما دراین استان نیروهای توانمند وشناخته شده ای داریم که درسطح ملی هم مطرح هستند.این ظرفیت باید دیده وجدی گرفته شود.

 

وقتی چنین نیروهای مستعدی داریم باید به آنها سفارش کار داده شود،از آنها مشاوره ونظر خواهی لازم صورت بگیرد تا هم شاهد نهادینه شدن فرهنگ در زندگی مردم باشیم وهم اهالی فرهنگ وهنر با امید وانگیزه بیشتری به فعالیت دراین حوزه بپردازند.

 

 

تاریخ درج :  1399/3/24

تعداد بازدیدها : 721

ارسال نظر