فراموشی نیم قرن فریا

گفت و گو با خبرنگاران بازنشسته ایرنا در کهگیلویه و بویراحمد؛

 

فراموشی نیم قرن فریاد

 

فاطمه رشیدی جهان آباد//  روز و هفته خبرنگار در حقیقت فرصت مغتنمی برای بازخوانی کارنامه سراسر شور و شعور خبرنگاران به خصوص پیشکسوتان رسانه است که به منظور آگاهی بخشی و گشودن گرهی از مشکلات، بهترین لحظات زندگی و عمرشان را در این عرصه به میدان آورده و سپری کرده اند.

 

خیلی ها در استان کهگیلویه و بویراحمد نمی‌دانند" فلامرز حسن‌پور، هدایت کرمی و قباد نیک‌پی" چه کسانی هستند و برای پیشرفت و معرفی قابلیت های استان چه کرده اند. این همه فراموشی هم طبیعی و هم دردناک است. طبیعی است چون ما سراغی از آنها نگرفته ایم و دردناک چون ملتی که به گذشته اش احترام نگذارد آینده ای هم ندارد.

 

خبرنگاری سخت است  و خبرنگار دولت بودن سخت تر. اما سخت تر از آن بازنشستگی خبرنگار است گرچه بازنشستگی در قاموس این حرفه نمی گنجد. فکرش را بکنید هر روز از صبح تا شب قوت و ضعف های دیگران را زیر ذره بین ببرید. ساعت ها با این و آن حرف بزنید تا اطلاعاتی که می خواهید جمع شود. ساعت ها نوشته هایتان را زیر و رو کنید تا آنچه می خواهید بشود که شاید هم نشود. مرز های زمانی شب و روز و تعطیل و غیرتعطیل برایتان برداشته شود. نه آدمهای ضعیف و نه آدمهای قوی  از قلمتان جا نیفتند و هر کجا هر مسئولی خواست هر کاری انجام بدهد یک پای تصمیماتش باشید و بعد یک روز صبح تقویم را ببینید و حساب کنید ۳۰ سال گذشت با همه وعده های محقق شده و محقق نشده ، اتفاق های افتاده و نیفتاده و تو حالا بازنشسته شده ای. از فردا همه طوری رفتار می کنند که انگار نه تو آمده ای و نه رفته ای. گاهی با خودت که خلوت می کنی حس می کنی همه چیز خواب و خیال بوده است و اگر تیترها و مطالب ، راه، جاده ، مدرسه ، درمانگاه  ، آب ، برق ، گاز و امکانات دیگر به جامانده از قلمت نباشد ممکن است حتی خودت هم فراموش کنی که چه کرده ای  و چرا تو را رکن جامعه نامیده اند؟!

 

تنهایی عجیب

فراموشی نیم قرن فریاد

شاید این همه تنهایی برای آدمهایی که همه جا بوده اند و زیر و بم همه چیز را دیده اند کمی عجیب به نظر بیاید اما این واقعیت زندگی است.این نوع بازنشستگی مخصوص خبرنگاران است. اگر نگاهی دور و برمان بیندازیم تازه می فهمیم چقدر خبرنگاران بازنشسته را ندیده ایم و فراموششان کرده ایم. تصور می کنیم خودمان اول دنیا ایستاده ایم و خبرها از آن روزی شروع شده که ما کار را شروع کرده ایم. تصور می کنیم همه این فریادها فقط و فقط از حنجره و قلم ما بیرون چکیده است و پژواک صدای آنها را در میان زرق و برق رسانه های مجازی دیگر نمی شنویم.

 

اما واقعیت این است اگر کمی عمیق به آنچه پیرامونمان در حال وقوع است نگاهی بیندازیم می بینیم هر تغییری چه خوب و چه بد، هر اتفاق، هر مدرسه ، رفاه ، توسعه ، پیشرفت، خلاصه هر آنچه در اطرافمان هست حاصل تلاش و پیگیری خبرنگاری  در دوره ای بوده است. شاید حالا که این مطلب را می خوانید با خودتان بگویید خبرنگاران چه کرده اند و کافیست فقط نگاهی به آرشیو ایرنا بیندازیم یا  پای صحبت های موسپیدانش بنشینیم آن وقت معلوم می شود خبرنگاران چه کرده اند. به ازای هر جاده و مدرسه و کوچه و بهداشت و آب و برق و گاز چه قلمها که زده نشده است و آنگاه درک می کنیم این جایی که ما ایستاده ایم حاصل چه رنجها و مرارت ها بوده است.

 

اما ما هیچ چیز از گذشته رسانه ای خودمان هم نمی دانیم. نه ما که هیچ کدام از مسئولانمان هم نمی دانند. مثلا همین ایرنا به عنوان قدیمی ترین رسانه استان کهگیلویه و بویراحمد چگونه فعالیتش را شروع کرده است؟

 

این بار در روز خبرنگار به جای فریاد زدن مشکلات همیشگی خبرنگاران به سراغ گذشته خودمان رفته ایم و به گفت گو با سه خبرنگار پیشکسوت ایرنا که هم از بنیان گذاران ایرنا در کهگیلویه و بویراحمد و هم از اولین های رسانه در استان  و حتی کشور هستند و مهمتر از همه فرزندان این دیار هستند یعنی آقایان "فلامرز حسن پور ، قباد نیک و هدایت کرمی" نشسته ایم.

 

خبرنگاری  از نیم قرن پیش

نفر اول گزارش ما فلامرز حسن پور است. او مهربان و شوخ طبع است و به سختی می توان باور کرد نیم قرن پیش فعالیت رسانه ای را آغاز کرده باشد و در روزگاری نه چندان دور آنچنان در کارش جدیت به خرج داده باشد که مدیران و مسئولان همه از او حساب برده باشند.

 

اما واقعیت این است او آنچنان به کارش اشراف داشته که همه سازمانها و دستگاه ها آرزو داشتند یک نفر مثل حسن پور در سازمانشان باشد که هر خبر و اطلاعاتی را پیش از دیگران پیدا کند و به دستشان برساند و همین هم بسیاری را وسوسه می کرد تا برای تطمیع او برنامه بریزند که البته  حسن پور هوشیارتر از این حرفها بود.

 

نقش حسن پور در ایرنا خیلی پر رنگ است. پایه گذار ایرنا در استان خود اوست. فلامرز حسن پور که از کارمندان اداره جهانگردی بود  سال ۱۳۵۳دفتر خبرگزاری را در یاسوج راه اندازی کرد. وی در ابتدا اخبار را برای تهران مخابره می کرد و از این اخبار بولتن هایی تهیه می شد و بعد هم آنها را چاپ می کرد و در اختیار ادارات می گذاشت. که بخشی از این اسناد در سالهای قبل از انقلاب در شرایطی که این خبرگزاری ساختمان و امکانات مستقلی نداشته از بین رفته و یا درمیان اسناد قدیمی یکی از ادارت اطلاعات یا جهانگردی ( اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی  کنونی) است که به دلیل گذر زمان تاکنون مورد توجه قرار نگرفته است و دسترسی به آن نیز امکان پذیر نیست اما چنین به نظرمی رسد بخشی از این اطلاعات قبل از انقلاب به عمد و یا سهوا از بین رفته است.اما شماره ۸۰۶ ثبت شده بر آخرین بولتن خبری به جا مانده از خبرگزاری ایرنا در دی ماه ۵۶ گواه این است که پیش از آن نیز بولتن هایی وجود داشته است.پس از استقلال نسبی خبرگزاری آرشیو اخبار تقریبا کامل است.

 

۱۷ آذر سال ۵۹ تلکس خبرگزاری ایرنا راه اندازی شد و فراخوان جذب نیرو برای آن منتشر شد. سال ۶۰ علی رضا نبی پورانگجی حرفه خبرنگاری را در سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی آغاز کرد و به عنوان مسئول خبرگزاری ایرنا در یاسوج منصوب شد. هنوز یک سال از ماموریتش در استان نگذشته بود که هفتم مرداد ماه سال ۶۱ درجنوب شلمچه در عملیات رمضان به فیض شهادت نائل آمد.

 

بعد از شهید نبی پور ، جوانفکر رئیس خبرگزاری ایرنا استان شد اما او یک هفته بیشتر دوام نیاورد و دوباره مسئولیت خبرگزاری روی دوش فلامرز حسن پور افتاد. شرایط برای حسن پور خیلی سخت بود زیرا هیچگونه امکانات اولیه نداشت. سازمان مرکزی همکاری کردند و اداره روی پای خود ایستاد و او در بحبوبحه جنگ به تنهایی اخبار را برای تهران مخابره می کرد. حسن پور در آن زمان سیکل داشت . تنظیم خبر را به صورت تجربی آموخته بود و برای اطلاع رسانی هیچگونه آموزشی ندیده بود و تمامی اخباری را که دریافت می کرد در یک یا ۲قالب  منتشر می کرد. نام حسن پور پای تمامی خبرهای دهه شصت است. وی متولد سال ۱۳۳۴ است و در سال ۸۲ بازنشسته شده است.

 

پدر مرا فراموش کرده است!

فکر می کنید او این روزها کجاست؟ فلامرز حسن پور باغداری می کند و وقتی برای مصاحبه با او تماس گرفتم همراه همسرش در حال خشک کردن آلو بود. می گوید آلوهایی که تولید می کنم آنقدر با کیفیت هستند که ارزش صادرات به کشور آلمان را دارند.هنگام صحبت از گذشته ، همسرش اعتراض می کند که  در دوران فعالیت خبرنگاری هیچ وقت او را در خانه نداشته اند و تازه دارد گذشته ها را جبران می کند.

 

خودش هم اعتراف می کند پس از بازنشستگی فعالتر شده است. از صبح تا شب درگیر زندگی است. او از خاطرات تلخ و شیرینش می گوید اما می گوید هرچه در این استان هست با تلاش و پیگیری و سماجت خبرنگاران به دست آمده است.

فراموشی نیم قرن فریاد

حسن پور بهترین دوران خبرنگاریش را مربوط به آن روزهایی می داند که با نوشتن یک گزارش وزرا را مجبور می کرد با اعتبارات آنچنانی به استان بیایند و گاهی پنج وزارتخانه را با هم به استان کشانده است.

او می گوید وزرا دست خالی نمی آمدند. می آمدند که مشکلات را حل کنند و اگر وعده ای می دادند ، ما هم رهایشان نمی کردیم. اصلا اینکه ما خبرنگار دولت هستیم و باید پشتیبان دولت باشیم معنی نداشت. ما خبرنگار بودیم و باید کار حرفه ای خودمان را انجام می دادیم .

 

او از روستاهایی می گوید که با پیگیری های او و ایرنا صاحب جاده می شدند و جاده و ماشین آلات جاده سازی در آنها آنچنان غریب بود که مردم فکر می کردند باید به بولدوزر ها علوفه بدهند تا کار کنند.

فلامرز حسن پور نخستین بازنشسته خبر استان کهگیلویه و بویراحمد است و من که تماس گرفتم به شوخی می گوید پدر مرا فراموش کرده و دختر حالم را می پرسد و این کنایه اش به سیستمی است که در همه این سالهای پس از بازنشستگی سراغی از او نگرفته است.

 

در جستجوی حقیقت

پس از او، به سراغ قباد نیک پی دیگر بازنشسته ایرنا در کهگیلویه و بویراحمد رفتیم. نیک پی آدم جالبی است. او در دوران خبرنگاری از آن خبرنگاران مشتاق و با شهامت بوده که از ورود به هیچ حوزه ای ترس نداشته و از هر فرصتی برای مجهز کردن خود به دانش روز استفاده می کرد.

 

او از یاسوج تا تهران ،یزد و فارس ، آسیای میانه و ماموریت های موردی به خارج کشور و تقریبا همه نقاط ایران را رفته و دیده و هر شهری برایش تجربه ای متفاوت رقم زده است.نیک پی هم اوایل دهه ۹۰ بازنشسته شده است و این روزها نمایندگی بیمه دارد و البته بیشتر اوقاتش را به باغبانی مشغول است و خودش می گوید گاهی تا دیر وقت سرگرم باغ هستم.

 

او می گوید : زمان ما اخبار خبرگزاری خیلی موثر بود و خبرها و گزارش ها  هم در توسعه و  پیشرفت استان و هم در آگاهی بخشی به  مردم تاثیر بسزایی داشت. گاهی یک خبر می توانست دولت و مجلس را به موضوعات مختلف حساس کند.

 

فراموشی نیم قرن فریاد

نیک پی به مدرسه استعدادهای درخشان اشاره می کند که در همه جای کشور ساخته شده و این استان از آن بی بهره بود و دانش آموزانش در چادر زیر نور آفتاب درس می خواندند و ظهرها آنچنان گرما اذیتشان می کرد که گیج می شدند و یک گزارش ایرنا باعث شد که رئیس مدارس استعدادهای درخشان خودش راهی استان شود و مدرسه را به سرعت راه اندازی کردند.

 

او می گوید: هیچ چیز در این استان به سادگی به دست نیامده است. مثلا خیلی ها نمی دانستند در استان وضعیت مدارس چگونه است و وقتی خبر می زدیم بچه های کهگیلویه و بویراحمد در غار درس می خوانند،  در رسانه حمایتمان می کردند که ضعفها را به گوش مرکز نشینان می رسانیم و طبیعی است که خیلی ها هم از این اخبار خوششان نمی آمد اما ما به توسعه استان و کمک به بهبود زندگی مردممان فکر می کردیم.

 

بولتن های راهنما

نیک پی به بولتن های ویژه اطلاع رسانی ایرنا اشاره می کند و  توضیح می دهد این بولتن ها برای مسئولان رده بالای کشور همیشه منبع و مرجع بود. آنچنانکه در سفر مقام معظم رهبری بولتن های ایرنا منبع معتبری بود که هم نیازها و هم مشکلات استان در آن مطرح شده بود و مبنای تصمیم گیری مسئولان در آن زمان قرار گرفت.

 

اما اینکه چرا در حال حاضر رسانه ها برای مسئولان مرجع نیستند هم موضوعی است که از نظر نیک پی بخشی از آن به خود خبرنگاران  ربط دارد و بخشی نیز به تعدد رسانه ها بر می گردد. با این حال او بر این باور است  خبرنگار اگر مشرف به حوزه خود باشد و قلم زیبا و شجاعت بیان مسائل را داشته باشد و مهمتر از همه خلاق باشد می تواند از همه این موانع عبور کند ، تاثیر بگذارد   و مطالبش خریدار داشته باشد.

نیک پی می گوید: وقتی روی موضوعی  مهم تمرکز می کردیم به طور مستمر آن را پیگیری می کردیم تا  به نتیجه برسانیم.

 

او مهمترین مشکل استان را از گذشته تاکنون ضعف های مدیریتی و انتصاب مدیران ضعیف می داند و بر این باور است که اغلب مدیران در گذر زمان نسبت به گذشتگان خود ناکارآمدتر شده اند و همین ضعف مدیران در هر دوره  ممکن است بلافاصله آثار خود را  پنج تا ۱۰ سال بعد خود نشان بدهد.
در این میان نقش گروهها ، دسته ها و افراد با نفوذ  را  در انتصاب ها نمی توان پنهان کرد زیرا آنها مجالی برای تصمیم گیری های درست باقی نمی گذارند.

 

خبرنگاری بر بام نفتی ایران

اما سومین بازنشسته حوزه رسانه کهگیلویه و بویراحمد هدایت کرمی است. او بنیان گذار دفتر گچساران نخستین دفتر شهرستانی کشور است. مو سپید مهربان و خوش برخورد حوزه رسانه که همین حالا هم وقتی صحبت می کند می توان تصور کرد که در گذشته با شیطنت های رسانه ای مدیران را تا چه اندازه نوازش کرده است. وقتی می پرسم با بازنشستگی چه می کند می گوید چوپان هستم ! منظورش این است که این روزها یک دامداری صنعتی دارد  و در کسوت یک کارآفرین موفق آن را اداره می کند.

 

البته در پاسخ به این سئوال که پس از بازنشستگی در یک حوزه فرهنگی چرا سراغ دامداری صنعتی رفته است ؟ حرفه جدیدش یعنی راه اندازی مجتمع دامپروری نژاد  پر محصول بز سانن و آلپاین و میش رومانوف در شرایط فعلی را به نوعی کمک به تامین معیشت مردم دانسته و تلاش دیگرگونه ای در همان راستای کسوت خبری ارزیابی می کند و می گوید:علاوه بر اشتغال پایدار  این کارش هم در واقع ادامه خدمات رسانی به قشر محروم و بالابردن راندمان تولید دامداری و دامپروری در استان بوده که بتوان دام‌های شیرده و پرمحصول را جایگزین دام‌های کم محصول سنتی کرد .

 

کرمی که پس از تلاش برای راه اندازی ایرنا در زادگاهش گچساران ، ریاست ایرنای استانهای بوشهر . خوزستان . قم و دبیر منطقه غرب در استان مرکزی را در کارنامه درخشان خود دارد ، می گوید: شهرستانها در زمان ما خبر آنچنانی نداشتند و بیشتر تمرکزمان روی گزارش نویسی بود و با همین هدف هم دفاتر شهرستانی ایجاد می شد.

 

به گفته او شرکت نفت در آن زمان تافته جدابافته ای بود که تمامی امکاناتش انحصاری بود و تضاد طبقاتی عجیبی در گچساران ایجاد کرده بود. گویی نفتی ها نژاد برتر بودند و همه  مردم تنگدستانی بودند که باید آنها را به نظاره می نشستند. شرکت نفت جز دود و آلودگی برای گچساران هیچ نداشت و حتی گوجه و بادمجانشان را هم از استانهای دیگر می خریدند.

 

 کرمی می گوید : گزارشی با تیتر آپارتاید در گچساران کار کردم و همه کشور به شرکت نفت حساس شدند و شرکت نفت مجبور شد خریدهایش را به گچساران بیاورد. سینما ها، ورزشگاه ها، فرودگاه و همه امکاناتش را از انحصار خارج کند. در استخدام ها سهمی به بچه های گچساران بدهد.

فراموشی نیم قرن فریاد

کرمی به قوانین به زمین  مانده ای مانند ۲ درهزار  اشاره می کند که بر اساس آن ۲ هزارم درآمد معادن زمینی باید به شهرداری های شهرهای میزبان معادن اختصاص پیدا می کرد و با پیگیریهای او  این موضوع هم در گچساران و هم در خوزستان به یک مطالبه جدی تبدیل شد.

 

او به ماجرای شرکتی کانادایی که قرار بود استخراج نفت در گچساران را تا دو برابر افزایش بدهد هم می پردازد و با هیجان از آن روزی می گوید که منابع اطلاعاتی او خبر داده بودند که چاه جدید در مسیر چاه ۱۶ دشت گز حفر شده  و از همان سفره دشت گز برداشت می کند و او تا صبح گزارش کامل  موضوع  را آماده و به صورت پوشه ای برای ریاست جمهوری و وزیر نفت وقت ارسال کرد و همه چیز به هم ریخت و پنهانکاریها به پایان رسید و مدیران نفتی برکنار شدند.

 

کرمی به نزاع های دسته جمعی در گذشته  در گچساران اشاره می کند که تعدادشان زیاد بود و نزاع کنندگان با گذراندن حبس رها می شدند و دوباره دست به نزاع می زدند و به پیشنهاد خبرگزاری ایرنا برای شرکت کنندگان در نزاع ها چه مقصر باشند چه نباشند جرایمی ۴۰ هزارتومانی در نظر گرفته شد و از همان زمان هم نزاع کاهش پیدا کرد.

 

کرمی می گوید وقتی ایرنا خبری می زد تن مسئولان را می لرزاند بلافاصله وزرا به استان می آمدند. اما حالا مسئولان به اخبار بی توجه هستند.

 

گفتگو با بزرگان ایرنا خیلی لذت بخش است. بخشی از مطالبات زمان آنها همان چیزی است که هنوز هم خبرنگاران آن را پیگیری می کنند. ظرفیت های استان از حدود نیم قرن پیش تاکنون همان نفت و منابع خدادادی است که در این ۵۰ سال نه تنها به حفظ آنها کمکی نکرده ایم که به آن آسیب جدی هم وارد کرده ایم.برخی از موضوعاتی که آن زمان خبرنگاران فریاد زدند و نادیده گرفته شد حالا به چالش های بزرگ در استان و کشور تبدیل شده است.

 

اما یک وجه مشترک در تمامی صحبتهایشان است. اینکه این روزها فراموشی عجیبی نسبت به نیم قرن فعالیت رسانه ای بزرگان حوزه رسانه استان پیشه کرده ایم و این فراموشی بیش از هر چیز دلگیرشان کرده است.

تاریخ درج :  1400/5/20

تعداد بازدیدها : 362

ارسال نظر