مذاکره با آمریکا آری یا خیر؟

محمدعلی وکیلی

این روزها مسئله ما با جهان وارد مرحله جدیدی شده است. شاید به جرات بتوان گفت که هیچگاه چالش‌های بین‌المللی ما اینگونه که اکنون است، نشده بود.اگر نگویم که در حساسترین مقطع تاریخی جمهوری اسلامی هستیم، دست‌کم می‌توانم بگویم در یکی از حساسترین مقاطع حیات جمهوری اسلامی ایران هستیم. حاجت به گفتن نیست که سرنوشت ما تا کجا به نحوه عبور ما از این گذرگاه مهم گره خورده است.پیش‌تر نوشتم که تنها راه گذر از این دره‌ تنگِ عافیت‌سوز، وحدت ملی است؛ و این امر محقق نشود جز در سایه گفت‌وگوی ملی.ما نیازمندیم که بر سرِ مولفه‌های عبور گفت‌وگو و توافق کنیم. بدون توافقِ ملی نمی‌توانیم از این روزها به سلامت عبور کنیم.

رمز شکست ما تکثر راهبردی است. ما در این مقطع ظرفیتِ چند پاره‌گی را نداریم. در مقطعی هستیم که با همه یازده بازیکنِ خود می‌توانیم از ایران دفاع کنیم! شاید اکنون فشار‌ها به قدری است که نتوانیم چندان حمله کنیم اما قطعاً با همدلیِ حداکثری امکانِ دفاع در زمین خود را داریم. لذا باید هم رفتار ما نافی جذب حداکثری نباشد و هم ایده ها و طرح های ما ظرفیتِ اجماع‌سازی را داشته باشد. با این مقدمه و مفروضات، به نظر نمی‌رسد پیشنهاد گفت‌و‌گوی مستقیم با آمریکا در این مقطع، راهگشا باشد. در آمریکای ترامپی، به تعبیر دکتر ظریف، چشم‌اندازی از تغییر رفتار، به قدری که ابتدایی‌ترین حقوق ملت ایران تامین شود، دیده نمی‌شود.با این سطح از خصومت، به نظر نمی‌رسد دست‌کم در این مقطع بتوان با مذاکره با آمریکا از حقوق ملت ایران دفاع کرد. مسائل میان ما و آمریکا چندان شده است که استراتژیک‌ترین و نزدیک‌ترین شرکای آمریکا، یعنی اروپایی‌ها هم نمی توانند با آمریکا به یک روایت با کفی از اشتراک برسند چندان که بتوانند بر سر مسئله ایران توافق کنند.

به نظر می‌آید پیشنهاد مذاکره مستقیم با آمریکا یا به تعبیر دیگر پیشنهاد نسخه کره شمالی برای ایران، خالی از ساده‌انگاری نیست. البته صرف پیشنهاد ایرادی ندارد. بخشی از گفت‌وگوی ملی همین است. پاره‌ای پیشنهادی می‌دهند و پاره‌ای دیگر آن را نقد می‌کنند تا بتوان از رهگذرِ این نقدها، به فهم مشترک مسئله و توافق بر راه‌حل رسید. البته از لوازم شکل گیری این گفت‌وگو این است که کسی فهم خود را مطلق نداند. از این روی، نه پیشنهاد‌دهندگان حق دارند طوری شانتاژ کنند که تنها راهِ نجات تن دادن به پیشنهاد آنان است و نه شایسته است که آنان را حتی با وجود پیشنهادِ اشتباه، دشمن تلقی کنیم. ما ظرفیت و کشش نزاع‌های بی‌حاصلِ اینچنینی را نداریم. شاید تنها گزاره مطلقی که می‌توان در این‌باره گفت، همین باشد؛ اینکه بدون توافق و اجماع ملی، تقریباً هیچ کاری نمی‌توانیم انجام بدهیم.

در هر حال، نه ما کره شمالی هستیم و نه مسئله ایران، مسئله کره شمالی است. جالب است که پیش‌تر منتهاالیه یک جریان در کشور، نسخه مدل کره شمالی را برای مقاومت می‌پیچید و اکنون منتهاالیه جریان دیگر، باز نسخه کره شمالی را برای مذاکره پیش می‌کشد. گویا قرار نیست از شرِ این مدل رها شویم! این در هر حالی است که کره نه الگوی خوبی برای مقاومت است و نه سرمشق خوبی برای مذاکره.

تاریخ درج :  1397/4/3

تعداد بازدیدها : 1922

ارسال نظر